مدتی در یک پیشدبستانی کار میکردم. آنجا پسری داشتیم به اسم موسی که با پدرش زندگی میکرد. یک روز موسی آمد نزد من و گفت که دیشب دست پدرش را گاز گرفته، پدرش هم یک لحظه عصبانی شده، او را میبرد دستشویی و در را قفل میکند اما خیلی زود پشیمان شده و گریه میکند.
موسی خیلی غمگین بود که پدرش را ناراحت کرده است. به او پیشنهاد کردم که برای معذرتخواهی یک کاردستی برای پدرش درست کند اما گفت که دوست دارد یک نقاشی بکشد.
عصر که پدر موسی آمد دنبالش، به او گفتم موسی از کار دیشبش خیلی ناراحت بود و برای عذرخواهی این نقاشی را برای شما کشیده است. پدرش هم خوشحال شد و با هم رفتند.
در را بستم و داشتم برمیگشتم توی پیشدبستانی که دیدم موسی دارد در میزند، در را باز کردم. موسی داد زد: دوستت دارم!» و فرار کرد و رفت!
کودکان، اغلب، توانایی بیان احساساتشان را ندارند، باید به آنها کمک کنیم تا یاد بگیرند احساساتشان را به درستی بیان کنند.
نقاشی یادگاری موسی
ظهر که کارم در دانشگاه تمام شد و داشتم برمیگشتم، متوجه شدم در مسیر دانشکده تا سردر دانشگاه، تمام چراغها روشن است. با خودم گفتم چقدر راحت با بیتوجهی، بیتالمال را حیف و میل میکنند. به سردر دانشگاه که رسیدم، موضوع را به حراست درب دانشگاه گفتم. مامور حراست گفت چراغها به خاطر تعمیرات روشن هستند، در واقع میخواهند بدانند کدام چراغها خراب است تا تعمیرشان کنند. بعد هم به خاطر تذکر و توجهم تشکر کرد.
داشتم فکر میکردم چقدر سوءتفاهمها و بدبینیها به خاطر قضاوتهای عجولانه و حرفهای نگفتهمان پیش میآید.
دیروز از کلاس 24 نفرهام، 11 نفر غایب بودند و به پیادهروی اربعین رفته بودند. این روزها، خیابانهای شهر و حتی فضای مجازی هم خلوت شدهاند. مردم مشتاقانه و فوجفوج بسوی کربلا میشتابند. شاید یکی از مصادیق یدخلون فی دین الله افواجا» که میگویند، همین روزهاست.
مدتها بود هرگاه دنبال رمان میگشتم به اسم بامداد خمار» برمیخوردم اما وقتی برچسب رمان عامهپسند» را میدیدم از خواندن آن پشیمان میشدم، تا اینکه بالاخره شرایط بگونهای شد که آن را خواندم.
مبنای داستان این است که در ازدواج دو طرف باید همکفو باشند. این یکی از مهمترین معیارهای ازدواج است که هم بسیاری از روانشناسها و مشاوران بر آن تاکید دارند و هم در روایات دینی توصیه شده است. کاری که بامداد خمار انجام میدهد اینست که این توصیه ساده ولی مهم را با یک داستان جذاب بیان میکند و در آن به خوبی و با ظرافت خاصی استحالهی عشقی نامتجانس را به تصویر کشیده و آن را ملموس میسازد.
ناراحتم که برخی با زدن برچسب رمان عامهپسند»، خواندن این کتاب را کاری عوامانه و سطح پایین جلوه میدهند، درحالیکه رمان نکاتی مهم از زندگی شویی و حتی روابط اجتماعی دارد.
یکی از هنرهای ادبیات و سینما اینست که مسائل مهم و پیچیده را در قالبی که برای همه مردم قابل درک باشد، بیان کنند اما امروزه عدهای با گرفتن ژستهای روشنفکری آثاری بیسروته را تحت عنوان کتابهایی که باید خواند» و فیلمهایی که باید دید» معرفی میکنند، کتابها و فیلمهایی که چیزی به خواننده نمیآموزد و حتی فکر او را تنزل میدهد.
ظهر که کارم در دانشگاه تمام شد و داشتم برمیگشتم، متوجه شدم در مسیر دانشکده تا سردر دانشگاه، تمام چراغها روشن است. با خودم گفتم چقدر راحت با بیتوجهی، بیتالمال را حیف و میل میکنند. به سردر دانشگاه که رسیدم، موضوع را به حراست درب دانشگاه گفتم. مامور حراست گفت چراغها به خاطر تعمیرات روشن هستند، در واقع میخواهند بدانند کدام چراغها خراب است تا تعمیرشان کنند. بعد هم به خاطر تذکر و توجهم تشکر کرد.
داشتم فکر میکردم چقدر سوءتفاهمها و بدبینیها به خاطر قضاوتهای عجولانه و حرفهای نگفتهمان پیش میآید.
یک روز در پیشدبستانی، محمدحسین از اینکه مربیشان، اول به النا آب داده و بعد به او، ناراحت بود. او را نزد خودم بردم تا کمی صحبت کنیم. برایش توضیح دادم که چگونه میتوان یک جنتلمن بود.
از آن روز، محمدحسین شروع کرد به آموختن راه و رسم جنتلمن بودن. هنگام بازی همیشه مراقب دختران و به خصوص کوچکترها بود و دیگر از اینکه دخترها مقدم باشند، ناراحت نمیشد. گاهی هم میآمد و به من میگفت که امروز چه جنتلمنیهایی کرده است!
باید باور کنیم که تربیت و پرورش درست کودکان پسر، میتواند بخشی از مشکلات ن را در جامعه ما حل کند و این وظیفه مهم در وهلهی اول بعهدهی مادران است.
نقاشی یادگاری محمدحسین
مدتی در یک پیشدبستانی کار میکردم. آنجا پسری داشتیم به اسم موسی که با پدرش زندگی میکرد. یک روز موسی آمد نزد من و گفت که دیشب دست پدرش را گاز گرفته، پدرش هم یک لحظه عصبانی شده و قصد تنبیه او را میکند اما خیلی زود پشیمان شده و حتی گریه میکند.
موسی خیلی غمگین بود که پدرش را ناراحت کرده است. به او پیشنهاد کردم که برای معذرتخواهی یک کاردستی برای پدرش درست کند اما گفت که دوست دارد یک نقاشی بکشد.
عصر که پدر موسی آمد دنبالش، به او گفتم موسی از کار دیشبش خیلی ناراحت بود و برای عذرخواهی این نقاشی را برای شما کشیده است. پدرش هم خوشحال شد و با هم رفتند.
در را بستم و داشتم برمیگشتم توی پیشدبستانی که دیدم موسی دارد در میزند، در را باز کردم. موسی داد زد: دوستت دارم!» و فرار کرد و رفت!
کودکان، اغلب، توانایی بیان احساساتشان را ندارند، باید به آنها کمک کنیم تا یاد بگیرند احساساتشان را به درستی بیان کنند.
نقاشی یادگاری موسی
دیروز از کلاس 24 نفرهام، 11 نفر غایب بودند و به پیادهروی اربعین رفته بودند. این روزها، خیابانهای شهر و حتی فضای مجازی هم خلوت شدهاند. مردم مشتاقانه و فوجفوج بسوی کربلا میشتابند. شاید یکی از مصادیق یدخلون فی دین الله افواجا» که میگویند، همین روزهاست.
اگر به من بگویند چکیدهی رمان جنگ و صلح» لئو تولستوی چیست، میگویم: جنگ میسوزاند اما میسازد.
داستان در دوران جنگ و صلح روسیه با فرانسه در سالهای کشورگشایی ناپلئون میگذرد که مقارن میشود با جنگ و صلح چهار خانواده اشرافی روسیه. نکته جالب اینجاست که دوران صلح روسیه و فرانسه مصادف است با دوران جنگ این چهار خانواده و دوران جنگ دو کشور مصادف با دوران صلح اعضای این چهار خانواده است.
شاید مهمترین نکته داستان این باشد که آدمها در بحبوحهی جنگ زندگی را راحتتر میگیرند و یا بهتر است بگوییم درستتر زندگی میکنند. آنها در میان سختیها و مصائب جنگ، کسی که تا دیروز تشنه خون او بودند را میبخشند، غرور و حسابگری را کنار میگذارند، بخاطر اشتباهاتشان از یکدیگر تقاضای بخشش میکنند، در سختیهای جنگ پخته میشوند و معنای زندگی را درک میکنند.
اگر از داستان جنگ و صلح لذت بردید، شاید مثل من در جستجوی معنا و روش زندگی، به سراغ کتابهای دفاع مقدس بروید.
برای محمد، خواهرزادهی پنج سالهام، داستان محاکمه گالیله را تعریف میکردم. گفتم: آدمهای زورگو به گالیله گفتند که حرف تو درباره چرخش زمین به دور خورشید درست نیست! همین که ما میگوییم درست است!»
محمد گفت: چرا گالیله با تلسکوپش به آنها همه چیز را نشان نداد تا حرفش را قبول کنند؟»
گفتم: برای اینکه زورگو بودند. آنها هیچوقت فکر نمیکردند و عقلشان را به کار نمیگرفتند.»
محمد عصبانی شد، از جایش بلند شد و گریهکنان در خانه شروع به دویدن کرد. خودش را به در و دیوار میزد و فریاد میکشید: داستان نباید این طور تمام شود. باید گالیله با تلسکوپش همه چیز را به همه نشان دهد و آنها هم قبول کنند.»
مدتها بود ندیده بودم کسی این طور صادقانه برای ذبح حقیقت، برافروخته شده و اشک بریزد.
هرگاه قلبم از حوادث و بلواهای تلخ خاورمیانه میگیرد، مرور روایات آخرامانی اندکی تسکینم میدهد. متن زیر را از کتاب عصر ظهور نوشتهی علامه علی کورانی بازنشر میدهم.
*****
امام باقر (ع) فرمود:
گویا میبینم که گروهی از مشرق زمین خروج کردهاند و طالب حقاند اما آنها را اجابت نکنند. مجدداً بر خواستههایشان تاکید کنند اما مخالفان نپذیرند. وقتی چنین شود، سلاحها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن بایستند، آنگاه پاسخ مثبت گیرند اما این بار خودشان نپذیرند تا آنکه همه قیام کنند. و درفش هدایت را جز به دست توانای صاحب شما (حضرت مهدی عج) نسپرند. کشتههای آنان شهیدانند، اگر آن زمان را درک میکردم، خویشتن را برای یاری صاحب این امر نگه میداشتم»
مشابه این روایت از سوی پیامبر (ص) هم تبیین شده است و تمام راویان صحابه و تابعین و همچنین تمام مولفان بعدی در خلال قرنها بر این مسئله اتفاق نظر دارند که منظور از گروهی که از مشرق زمین خروج کردهاند» ایرانیان هستند.
از این روایت میتوان فهمید که نهضت ایرانیان از طریق انقلاب» است زیرا مفهوم عبارت خروج کردهاند» نیز همین است.
حقطلبی و قیام مسلحانهی ایرانیان
پافشاری در حقجویی ایرانیان تداوم مییابد، آنها از دشمنان خود طالب حقاند» یعنی از ابرقدرتها میخواهند که در شئون زندگی آنان دخالت ننموده و دست از این مردم بردارند تا دارای استقلال باشند. اما به آنان اعتنا نمیکنند تا مجبور به گرفتن سلاح میشوند. ایرانیان در این نبردها به پیروزی میرسند و دشمنان خواستهی اولیهی آنها را میپذیرند اما دیگر دیر شده و شرایط دگرگون گشته و ایرانیان زیر بار آن نمیروند. پس از آن، انقلاب جدید مردم آغاز میگردد تا اینکه قیام کنند» و این قیام به ظهور حضرت متصل میشود و با ظهور او، پرچم مبارزه را به دست ایشان میسپارند.
انقلاب اول و قیام دوبارهی ایرانیان
حدیث مذکور نهضت ابتدایی ایرانیان را با عبارت خروج» مطرح کرده اما از نهضت دوم که متصل به ظهور حضرت است با عبارت قیام» یاد میکند. از این بیان امام (ع) میتوان فهمید که نهضت دوم مهمتر و عظیمتر از نهضت ابتدایی و مرحلهی تکاملیافتهی آن است که طی آن ایرانیان با خیزش همگانی و قیام الهی خویش، زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم خواهند ساخت.
فاصلهی نهضت اول و دوم ایرانیان
ممکن است از بیان امام (ع) که فرمود تا اینکه قیام کنند» و نفرمود پس قیام میکنند» چنین استفاده شود که بین پاسخگویی دشمن به خواستههای ایرانیان و قیام بزرگ دوم آنان فاصلهای وجود داشته باشد. شاید بتوان گفت این فاصله به خاطر مرحلهای از شک و تردید در میان آنان به وجود خواهد آمد و ریشهی آن به جهت پیدایش خط فکری خاصی در بین خودشان است که فقط با گرفتن امتیاز از دشمن موافق است و یا به سبب شرایط خارجی که بر آنان تحمیل میگردد اما سرانجام تفکر جناح دیگر غلبه پیدا نموده و مجدداً قیام کرده و نهضتی گسترده و فراگیر بهپا میدارند و این نهضت مقدمهی ظهور حضرت مهدی عج میگردد.
فاصلهی نهضت ایرانیان تا ظهور امام زمان عج
از این روایت میتوان فهمید که فاصلهی نهضت ایرانیان تا ظهور آن حضرت از مدت عمر یک انسان بیشتر نخواهد بود چون ظاهر گفتهی امام باقر (ع) اینست که اگر نهضت آنها را درک کند جان خویش را حفظ مینماید و این حفظ جان به طور طبیعی است نه به شکل معجزه و همین نشانهی مهمی است بر این نکته که ما در حال حاضر وارد دوران ظهور آن حضرت شدهایم و نهضت ایرانیان به ظهور آن حضرت نزدیک و متصل خواهد گردید. انشاءالله.
منبع: کتاب عصر ظهور، علامه علی کورانی
معمولا مردم و بخصوص جوانان دغدغه دارند که وظیفه و تکلیف ما در زمان غیبت امام زمان(عج) چیست؟ متن زیر گزیدهای از تکالیف منتظران در عصر غیبت است که از کتاب راه وصال» نوشتهی سیدمحمدرضا حسینی مطلق تلخیص شده است.
*****
1. شناخت امام: شناخت نام، کنیه، لقب، خصوصیات ظاهری (خال سیاه روی گونه راست، بینی کشیده، قد معتدل و.)، فضائل و زندگینامهی امام
2. دعا برای توفیق شناخت امام: شناخت امام زمان(عج) فقط با مطالعه به دست نمیآید بلکه باید مرتباً به درگاه خداوند دعا کنیم که این توفیق شامل حالمان شود. از جمله دعاهای معروف، دعای زیر است که بعد از هر نماز واجب خوانده میشود:
اللّهم عرِّفنی نَفسَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف رَسولَک
خدایا خود را به من بشناسان، اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نشناختم
اللّهم عرِّفنی رَسولَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی رسولکَ لَم اَعرِف حُجَّتَک
خدایا پیامبرت را به من بشناسان، اگر پیامبرت را به من نشناسانی حجتت را نشناختم
اللّهم عرِّفنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَن دینی
خدایا حجتت را به من بشناسان، اگر حجتت را به من نشناسانی از دینم گمراه شوم
3. شناخت علایم ظهور: علایم حتمی ظهور عبارتند از:
1) خروج سفیانی
2) خروج یمانی
3) صیحه آسمانی
4) قتل نفس زکیه
5) فرو رفتن در بیداء
4. مقدم داشتن خواسته امام بر خواستهی خود: بدین صورت که قبل از انجام هر کاری از خود سوال کنیم که آیا این کار موافق نظر و خواستهی امام است یا نه؟
5. رد مدعیان نیابت خاصهی امام زمان(عج): در روایات آمده است که علما و راویان حدیث در زمان غیبت نایبان عامهی امام هستند اما در نامه امام زمان(عج) به آخرین نایب خاص خود تصریح شده که از این به بعد ایشان نایب خاص نخواهند داشت.
6. تحصیل مکارم اخلاق: علاوه بر تلاش برای کسب مکارم اخلاق باید با خواندن دعاهایی مثل دعای مکارمالاخلاق از خداوند تقاضا کنیم تا توفیق کسب اخلاق نیکو را به ما عنایت فرماید.
7. دشمنی با دشمنان امام و دوستی با دوستان امام: باید دشمنان ماضی و حال امام را شناخت و از آنها تبری جست و بعد از نمازهای واجب آنها را لعن کرد. از جمله دشمنان ماضی امام، بنیامیه و بنی عباس هستند. همچنین باید دوستان واقعی امام را شناخت و آنها را یاری کرد.
8. صحبت کردن با امام و خواستن خواستههای خود: در روایتی آمده که امام به یکی از نایبان خود فرمودند که هر کس از ما خواستهای دارد، کافیست لبهایش را بجنباند و با ما صحبت کند.
9. استمداد و استعانت از امام در شبهات و فتنهها: از جمله دعاهای معروف برای عرض حوائج به آن حضرت زیارت آل یس است.
10. دعا برای سلامتی امام: بخصوص در ساعات استجابت دعا و صدقه دادن برای سلامتی ایشان
11. دوست داشتن امام: امام زمان(عج) را قلباً دوست داشته، ایشان را نزد مردم محبوب کرده و در معرض دشمنی و کینهتوزی دیگران قرار ندهیم.
12. خواندن دعای ندبه در صبح جمعه و دعای عهد هر روز صبح قبل از طلوع آفتاب
13. یاد کردن امام در اعمال و عبادات خود: مثلا در نمازهای واجب:
1) هنگام گفتن اهدنا الصراط المستقیم: یادمان باشد که صراط مستقیم امام زمان(عج) است
2) در صلوات تشهد: آل محمد شامل امام زمان(عج) است
3) در دو سلام آخر: از جمله بندگان صالح و مخاطبین سلام آخر نماز، امام زمان(عج) است
14. خودسازی و رعایت تقوا
15. شرکت در اجتماعهایی که برای امام زمان(عج) صورت میگیرد
16. خواندن دعای غریق: برای حفظ دین و ایمان خود
17. تقیه: از سه دسته از مردم باید تقیه کرد:
1) دشمنان دین
2) منافقان و کسانی که اهلیت بیان و شنیدن حق را ندارند
3) کسانی که مومناند اما عقل و معرفت آنها کم یا ضعیف است
18. ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت یافتن: شهرت آفت رشد و تعالی مومن و مانع راحتی و فراغ خاطر اوست
19. حفظ جان و سرمایه حیات خود: مومن باید در عصر غیبت مراقب جان خود بوده و برای طول عمر خویش دعا کند.
20. بزرگداشت مسجد سهله و انجام اعمال مخصوص آن: مسجد سهله خانه حضرت ابراهیم(ع) و حضرت ادریس(ع) و محل ورود حضرت خضر(ع) و مسکن امام زمان(عج) میباشد.
21. زیارت مسجد جمکران
22. انجام اعمال و عبادات به نیابت از آن حضرت:
1) صدقه دادن
2) نماز جعفرطیار، نماز امیرالمومنین و دیگر معصومین و بقیه نمازهای مستحبی
3) روزه مستحبی
4) قرائت قرآن
5) آزاد کردن زندانی
6) ادای دین مومنین
7) قربانی کردن
8) زیارت قبور ائمه یا دیگر مومنین
23. درود و صلوات بر امام: در روایات آمده است که با گفتن اللهم صل علی مولانا صاحب امان» بر امام زمان(عج) درود و صلوات بفرستید.
24. ادای حقوق مالی امام: خمس از جمله حقوق مالی امام است که باید به نواب عام امام داده شود.
25. یاد کردن امام در هر زمان و هر مکان: باید در هر زمان و مکانی به یاد امام بود اما زمانها و مکانهای خاصی هم برای یاد کردن از امام زمان(عج) توصیه شده است که عبارتند از:
زمانهای خاص برای یاد امام:
1) شب و روز نیمه شعبان
2) شب و روز عاشورا
3) شبهای قدر
4) روزهای عید غدیر، فطر و قربان
5) روز عرفه
6) میلاد و شهادت معصومین
7) روز نوروز
8) شب و روز جمعه
9) طلوع فجر
10) اول ظهر
11) بعد از نماز ظهر
12) بعد از نماز عصر
13) هنگام غروب آفتاب
14) هنگام خواب
15) ثلث آخر شب که ایشان مشغول دعا و گریه به درگاه خداوند هستند
16) عصر دوشنبه و پنجشنبه که اعمال ما بر امام عرضه میشود
مکانهای خاص برای یاد امام:
1) مسجدالحرام
2) مسجد کوفه که قدیمیترین مسجد پس از مسجدالحرام است و توسط حضرت آدم(ع) تاسیس شده است. اولین سخنرانی امام زمان(عج) پس از ظهور در این مسجد خواهد بود.
3) مسجد سهله واقع در کوفه
4) مسجد زید واقع در کوفه
5) مسجد صعصعه واقع در کوفه
6) سرداب مقدس در سامرا
7) مسجد جمکران
یکی از بهترین سریالهای دوران نوجوانی من سریال خانه ما» بود. این خانه ما، خانهای ایدهآل بود: یک خانه پرنور و حیاطدار با باغچه در حاشیه شهر بهمراه خانوادهای با چهار فرزند و داستانها و اتفاقات جالب و حالخوبکن.
امروز حکومت تلاش میکند تا خانوادهها را به فرزندآوری تشویق کند -که تحقیقات آیندهپژوهشی هم این ت را تایید میکنند- اما در میان تبلیغهای بیفایده و کماثر، جای سریالهایی مثل خانه ما» خالیست.
البته مطمئناً مشکلات اقتصادی هم در بیعلاقگی خانوادهها تاثیر دارد اما مدل فکری افراد هم بسیار مهم است. من به واسطه شغلم که معلمی است، خانوادههای ثروتمند بسیاری را میشناسم که تمایلی به داشتن فرزند زیاد ندارند.
- مسلمانان باید با چه کسانی دوستی کنند و با چه کسانی دشمن باشند؟
- آیا مسلمانان باید تمام کافران را دشمن خود بدانند؟
- چرا ایران اسلامی با چین کمونیسم، روسیهی پوتین و سوریهی بعثی سکولار دوستی کرده اما با آمریکا دشمن است؟
پاسخ این سوالاتم را وقتی یافتم که داشتم سورهی ممتحنه و تفسیر آن را میخواندم. مبنای فکری و رفتاری مسلمانان باید مطابق قرآن و سنت اهل بیت باشد. مبنای دوستی و دشمنی مسلمانان با غیرمسلمانان هم در آیات 8 و 9 سوره ممتحنه آمده است:
1. مسلمانان موظفاند در برابر هر گروهی که موضع خصمانه دارند، سرسختانه بایستند و هرگونه پیوند دوستی با آنها را قطع کنند.
2. اگر غیرمسلمانان و کافران نسبت به اسلام و مسلمانان بیطرف بوده یا تمایل داشته باشند، مسلمانان میتوانند با آنها رابطه برقرار کنند. البته باز هم نه در آن حد که با برادر مسلمان دارند و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان مسلمانان گردد.*
* تفسیر نمونه
حزباللهی بودن هم چیز غریبیست.
- برای اسلام و حفظ تمامیت ارضی ایران راهپیمایی میرویم، میگویند شما ساندیسی هستید و به خاطر ساندیس آمدهاید؛
- برای اصلاح و پیشرفت کشور، پس از تحقیق و پرسوجو، برای انتخاب نمایندگان اصلح پای صندوق رای میرویم، میگویند جیرهخور نظام و مسبب وضع موجودید؛
- ارزشهای انسانی مبتنی بر دین را بیان میکنیم، میگویند عر میزنید و عرزشی هستید؛
- هنگام سیل و زله و کرونا پیشقدم میشویم، میگویند برای سهمخواهی و پول حمالی میکنید؛
- برای معرفی منجی موعود، در شبکههای اجتماعی فعالیت و شبکهسازی میکنیم، میگویند ربات هستید.
اما ما تنها، امت حزبالله هستیم که با امید و آرمانگرایانه در انتظار امام زمانمان برخاسته و ایستادهایم.
. خداوند به زودی گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند، و در برابر کافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خداوند بسیار عطاکننده و داناست-سوره مائده، آیه۵۴
و ما اراده کردهایم تا بر مستضعفان روى زمین منت دهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم-سوره قصص، آیه۵
میلاد حضرت ولیعصر (عج) و روز جهانی مستضعفین مبارک
معمولا مردم و بخصوص جوانان دغدغه دارند که وظیفه و تکلیف ما در زمان غیبت امام زمان(عج) چیست؟ متن زیر گزیدهای از تکالیف منتظران در عصر غیبت است که از کتاب راه وصال» نوشتهی سیدمحمدرضا حسینی مطلق تلخیص شده است.
*****
1. شناخت امام: شناخت نام، کنیه، لقب، خصوصیات ظاهری (خال سیاه روی گونه راست، بینی کشیده، قد معتدل و.)، فضائل و زندگینامهی امام
2. دعا برای توفیق شناخت امام: شناخت امام زمان(عج) فقط با مطالعه به دست نمیآید بلکه باید مرتباً به درگاه خداوند دعا کنیم که این توفیق شامل حالمان شود. از جمله دعاهای معروف، دعای زیر است که بعد از هر نماز واجب خوانده میشود:
اللّهم عرِّفنی نَفسَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف رَسولَک
خدایا خود را به من بشناسان، اگر خود را به من نشناسانی پیامبرت را نشناختم
اللّهم عرِّفنی رَسولَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی رسولکَ لَم اَعرِف حُجَّتَک
خدایا پیامبرت را به من بشناسان، اگر پیامبرت را به من نشناسانی حجتت را نشناختم
اللّهم عرِّفنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَکَ ضَلَلتُ عَن دینی
خدایا حجتت را به من بشناسان، اگر حجتت را به من نشناسانی از دینم گمراه شوم
3. شناخت علایم ظهور: علایم حتمی ظهور عبارتند از:
1) خروج سفیانی
2) خروج یمانی
3) صیحه آسمانی
4) قتل نفس زکیه
5) فرو رفتن در بیداء
4. مقدم داشتن خواسته امام بر خواستهی خود: بدین صورت که قبل از انجام هر کاری از خود سوال کنیم که آیا این کار موافق نظر و خواستهی امام است یا نه؟
5. رد مدعیان نیابت خاصهی امام زمان(عج): در روایات آمده است که علما و راویان حدیث در زمان غیبت نایبان عامهی امام هستند اما در نامه امام زمان(عج) به آخرین نایب خاص خود تصریح شده که از این به بعد ایشان نایب خاص نخواهند داشت.
6. تحصیل مکارم اخلاق: علاوه بر تلاش برای کسب مکارم اخلاق باید با خواندن دعاهایی مثل دعای مکارمالاخلاق از خداوند تقاضا کنیم تا توفیق کسب اخلاق نیکو را به ما عنایت فرماید.
7. دشمنی با دشمنان امام و دوستی با دوستان امام: باید دشمنان ماضی و حال امام را شناخت و از آنها تبری جست و بعد از نمازهای واجب آنها را لعن کرد. از جمله دشمنان ماضی امام، بنیامیه و بنی عباس هستند. همچنین باید دوستان واقعی امام را شناخت و آنها را یاری کرد.
8. صحبت کردن با امام و خواستن خواستههای خود: در روایتی آمده که امام به یکی از نایبان خود فرمودند که هر کس از ما خواستهای دارد، کافیست لبهایش را بجنباند و با ما صحبت کند.
9. استمداد و استعانت از امام در شبهات و فتنهها: از جمله دعاهای معروف برای عرض حوائج به آن حضرت زیارت آل یس است.
10. دعا برای سلامتی امام: بخصوص در ساعات استجابت دعا و صدقه دادن برای سلامتی ایشان
11. دوست داشتن امام: امام زمان(عج) را قلباً دوست داشته، ایشان را نزد مردم محبوب کرده و در معرض دشمنی و کینهتوزی دیگران قرار ندهیم.
12. خواندن دعای ندبه در صبح جمعه و دعای عهد هر روز صبح قبل از طلوع آفتاب
13. یاد کردن امام در اعمال و عبادات خود: مثلا در نمازهای واجب:
1) هنگام گفتن اهدنا الصراط المستقیم: یادمان باشد که صراط مستقیم امام زمان(عج) است
2) در صلوات تشهد: آل محمد شامل امام زمان(عج) است
3) در دو سلام آخر: از جمله بندگان صالح و مخاطبین سلام آخر نماز، امام زمان(عج) است
14. خودسازی و رعایت تقوا
15. شرکت در اجتماعهایی که برای امام زمان(عج) صورت میگیرد
16. خواندن دعای غریق: برای حفظ دین و ایمان خود
17. تقیه: از سه دسته از مردم باید تقیه کرد:
1) دشمنان دین
2) منافقان و کسانی که اهلیت بیان و شنیدن حق را ندارند
3) کسانی که مومناند اما عقل و معرفت آنها کم یا ضعیف است
18. ناشناس ماندن و پرهیز از شهرت یافتن: شهرت آفت رشد و تعالی مومن و مانع راحتی و فراغ خاطر اوست
19. حفظ جان و سرمایه حیات خود: مومن باید در عصر غیبت مراقب جان خود بوده و برای طول عمر خویش دعا کند.
20. بزرگداشت مسجد سهله و انجام اعمال مخصوص آن: مسجد سهله خانه حضرت ابراهیم(ع) و حضرت ادریس(ع) و محل ورود حضرت خضر(ع) و مسکن امام زمان(عج) میباشد.
21. زیارت مسجد جمکران
22. انجام اعمال و عبادات به نیابت از آن حضرت:
1) صدقه دادن
2) نماز جعفرطیار، نماز امیرالمومنین و دیگر معصومین و بقیه نمازهای مستحبی
3) روزه مستحبی
4) قرائت قرآن
5) آزاد کردن زندانی
6) ادای دین مومنین
7) قربانی کردن
8) زیارت قبور ائمه یا دیگر مومنین
23. درود و صلوات بر امام: در روایات آمده است که با گفتن اللهم صل علی مولانا صاحب امان» بر امام زمان(عج) درود و صلوات بفرستید.
24. ادای حقوق مالی امام: خمس از جمله حقوق مالی امام است که باید به نواب عام امام داده شود.
25. یاد کردن امام در هر زمان و هر مکان: اگرچه زمانها و مکانهای خاصی هم برای یاد کردن از امام زمان(عج) توصیه شده است اما باید در هر زمان و مکانی به یاد امام بود.
یک روز در پیشدبستانی، محمدحسین از اینکه مربیشان، اول به النا آب داده و بعد به او، ناراحت بود. او را نزد خودم بردم تا کمی صحبت کنیم. برایش توضیح دادم که چگونه میتوان یک جنتلمن بود.
از آن روز، محمدحسین شروع کرد به آموختن راه و رسم جنتلمن بودن. هنگام بازی همیشه مراقب دختران و به خصوص کوچکترها بود و دیگر از اینکه دخترها مقدم باشند، ناراحت نمیشد. گاهی هم میآمد و به من میگفت که امروز چه جنتلمنیهایی کرده است!
باید باور کنیم که تربیت و پرورش درست کودکان پسر، میتواند بخشی از مشکلات ن را در جامعه ما حل کند و این وظیفه مهم در وهلهی اول بعهدهی مادران است.
مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» که این شبها از شبکه افق پخش میشود، مستند جذابی است که در پی نشان دادن ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی آفریقاست.
شیعیان کنیا
در کنیا 80 درصد مردم مسیحی و تنها 11 درصد مسلمان هستند. علت تعداد زیاد مسیحیان این است که وقتی کنیا مستعمرهی انگلیس بوده، آنها برای استعمار همهجانبهی آن دین خود را در کنیا تبلیغ کردهاند.
قسمت سوم مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» در یک مدرسه شیعه در منطقهای محروم در شهر نایروبی کنیا شروع میشود. کودکان شیعه کنیایی با وجود تمام محرومیتها مبانی شیعه را میآموزند، برای امام حسین (ع) سینهزنی میکنند، در سرهایشان امیدوارانه آرزوی معلم، فوتبالیست و بازیگر شدن را میپرورانند و روی کولههایشان نوشتهی Knowledge is Power» (دانش قدرت است) را حمل میکنند.
مردم کنیا
در کنیا هم مثل بسیاری از کشورها فاصلهی طبقاتی را از حلبیآبادهایی که در کنار برجهای شیک بنا شدهاند میتوان دید. البته در کنیا برخلاف ایران، قشر متوسط بسیار کم است و مردم یا بسیار ثروتمند و یا بسیار فقیر هستند.
همسر یکی از تاجران ایرانی ساکن کنیا میگوید مردم کنیا مردمی ساده، شاد و محترم هستند و علت اینکه تجارت و ست در کنیا را به کشورهای اروپایی ترجیح داده است این بوده که در آنجا رفتار مردم بسیار احترامآمیز است.
یکی از تجار ایرانی ساکن نایروبی میگوید کمتر از یک درصد صادرات به کنیا متعلق به ایران است و علت آن هم دیدگاه منفی و اشتباه دولت و مردم است. او میگوید تقصیر و کوتاهی دولت به کنار، آیا مردم ایران با یک آفریقایی و یک اروپایی موبور و چشمآبی برخورد یکسانی دارند؟
گردشگری حیات وحش
یکی از پایههای اقتصادی کنیا گردشگری حیات وحش» آن است. بازدید از منطقههای حفاظتشدهای که حیواناتی مثل زرافه، فیل، شیر، گورخر و. در قفسها نیستند و زندگی طبیعی خود را دارند یکی از هیجانات گردشگری در کنیاست.
دیدگاه ایرانیها و آفریقاییها نسبت به هم
سفیر ایران در کنیا میگوید ایرانیها و آفریقاییها یکدیگر را از دید رسانههای غربی میبینند بنابراین هیچ کدام تصویر درستی از یکدیگر ندارند. میگوید یک آفریقایی قبل از سفر به ایران فکر میکرد ایران از چند ده هزار روستا تشکیل شده است! اما پس از سفر به ایران میگفت: چرا میگویید کشور شما توسعهنیافته است؟! کشور شما یک کشور کاملا صنعتی است! ما هر چه در اروپا دیدهایم در کشور شما هم دیدیم!
تجارت در کنیا
سفیر ایران از قیمت یک دلاری گوشت دام میگوید که به کشورهای عربی صادر میشود اما ایرانیها از آن غافلاند!
مقایسهی دولت ترکیه با دولت ایران هم در ایجاد تسهیلات برای تجار جالب است. دولت ترکیه برای تجار بلیط مجانی میگیرد و دو سوم هزینهی نمایشگاه آنها را در کنیا پرداخت میکند. در ایران عمدهی اقتصاد با شرکتهای بزرگ دولتی و یا خصولتی (خصوصی-دولتی) میچرخد اما این شرکتها تمایلی به کار کردن در آفریقا ندارند. آنها به دلیل دید منفی (و یا هر دلیل ناگفتهی دیگری)، حاضرند با سود کمتر در بازارهای اشباعشدهی اروپا کار کنند اما در آفریقا کار نکنند!
شرکتهای کوچک ایرانی هم که میخواهند به آفریقا بیایند نیاز دارند تا کالاهای خود را از طریق برگزاری نمایشگاه تبلیغ کنند اما به دلیل عدم تسهیلات دولتی»، قادر به انجام این کار نیستند.
بسیاری از کالاها و صنایع موردنیاز کنیا از جمله مصالح ساختمانی در ایران موجود است. تقریبا تمام مصالح ساختمانی در کنیا وارداتی است و جالب است که بازار بسیاری از این صنایع در ایران اشباع است، انبارهای تولیدکنندگان پر از محصولاتی است که بازار داخلی ندارد و باید صادر شوند اما تولیدکنندگان توان این کار را ندارند و برخی حتی ورشکسته شدهاند! تولیدکنندگان بینوایی که میتوانستند تنها با کمی تسهیلات دولتی به سود کلانی دست یابند.
امشب به طور اتفاقی فیلم پی 22» را از تلویزیون دیدم. این فیلم درباره حملهی ظالمانهی آمریکاییها به ناوچهی جوشن» نیروی دریایی ارتش ایران بود که به طور غیرقانونی وارد مرزهای دریایی ایران شده بودند. در این حملهی وحشیانه، ناوچه جوشن پس از مقاومت رزمندگان عزیزمان غرق شده و به غیر از یک نفر، بقیه شهید شدند.
البته حملهی آمریکاییها به اینجا ختم نشد و آنها ناوشکن سهند» را که برای کمک به ناوچهی جوشن آمده بود، مورد حملهی ناوشکنها و بالگردهای خود قرار دادند و پس از درگیری و مقاومت سهند، این ناوشکن را هم غرق کرده و تعداد زیادی از رزمندگان ما را به شهادت رساندند.
پس از غرق شدن سهند، ناوشکن سبلان» به کمک نیروهای ایرانی آمد. درگیری دو طرف، با وجود مقاومت شجاعانه سربازان وطنمان و جنگ الکترونیک مقتدرانهی آنها، منجر به صدماتی به ناوشکن سبلان شد اما ناوشکن از غرق شدن نجات یافته و بعدها به همت مهندسان و متخصصان نیروی دریایی ارتش تعمیر شد.
این عملیات دفاعی و مقاومت ارتش ایران در 29 فروردین 1367 اتفاق افتاده و علت نامگذاری 29 فروردین به عنوان روز ارتش» به همین دلیل است.
متاسفانه اکثر مردم ما اینها را نمیدانند و به همین دلیل در دشمنشناسی دچار خطا میشوند. البته تاسف بیشتر ما باید این باشد که چرا رسانههای جمهوری اسلامی اینها را درست تبیین نمیکنند؟ چه کسانی میخواهند ما اینها را ندانیم؟ یاد حرف عبدالله در مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» افتادم که میگفت پس از انقلاب کنیا انگلیسیها اجازه ندادند ظلمهایشان در کتب درسی و حافظهی تاریخی مردم بماند. ( این لینک را ببینید)
سردار دلها،
صد روز از نبودنت گذشت اما چرا هنوز داغت جگرمان را میسوزاند؟
چرا هنوز چشمهایمان بیاختیار اشک میریزد و قلبهایمان فشرده میشود؟
چرا هنوز تصویر دست بریدهات با انگشتری که شهادت را برایت ارمغان آورد، مقابل چشمان بهتزدهی ماست؟
سردارم
آنقدر از خداوند شهادت خواستی تا سرانجام به دست شقیترین آدم زمانهی ما شهید شدی.
ما ماندیم که باید هنوز شاهد جولان باطل و مظلومیت حق باشیم.
ما چه کنیم سردار؟
چگونه جای خالیات را ببینیم و آرام بمانیم؟
درد نبودنت را چگونه التیام بخشیم؟
تلخی بغض این ماتم را چگونه تحمل کنیم؟
این اندوه وصفناشدنی را چگونه تسکین بخشیم؟
این غم کشندهی بی تو ماندن» را چگونه تاب بیاوریم؟
این رنج غریب را چگونه پایان دهیم؟
آه سردار. سردار. سردار.
چرا هنوز هم برایم سخت است تو را شهید» خطاب کنم؟
ای زندهترین شهید زمان ما.
سردار دلهای ما.
چرا کابوس نبودنت تمام نمیشود؟
نفسی تازه کن و بازگرد،
بازگرد و قلبهای محتضرمان را امیدی تازه بخش،
بازگرد و دلهرههای این سکوت طولانی را پایان ده،
بازگرد و درد نگاه فاتح دشمنانمان را تسکین بخش،
بازگرد و در رکاب موعودمان شوکت ظالمان را درهم شکن.
این قاصم شوکة المعتدین؛ کجاست آنکه شوکت متعدیان را درهم میشکند؟
امشب هم قسمت دوم مستند آفریقا، سرزمین فرصتها از شبکه افق پخش شد. مستند جذابی که در پی نشان دادن ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی آفریقاست.
استعمار انگلیس در کنیا
قبل از انقلاب کنیا، این کشور مستعمرهی انگلستان بود و انگلستان هم هر چه توانسته به مردم آنجا ظلم کرده است. اما آیا اکنون مردم کنیا از انگلیس متنفرند؟ خیر! چون انگلیسیها بعد از انقلاب کنیا همراه با نویسندگان کتب درسی آموزشی توطئه کرده و اجازه ندادهاند ظلمهایشان در حافظهی مردم آینده ثبت شود.
عبدالله که راهنمای گروه مستندسازان است میگوید اکنون هم کنیا، کشوری مستقل نیست و انگلیس با استعمار نو و فرانو کنترل کنیا را برعهده دارد. جالب است که انگلیسیها حتی در زمان استعمار کنیا، عدهای از مردم نخبهی آنجا را برای تحصیل به انگلستان فرستادند تا پس از بازگشت وارد حکومت شده و کنیا را با همان تفکر استعماری انگلستان اداره کنند.
بندر مومباسا
استعمارگر قدیمیتر کنیا کشور پرتغال بوده است که آثارش در قلعه پرتغالیهای شهر مومباسا باقیست. بندر مومباسا پس از شهر نایروبی، دومین شهر بزرگ کنیا و محل ورود و خروج کالاهاست و از این نظر بسیار حائز اهمیت است.
زبان ملی مردم کنیا سواحلی و زبان رسمی انگلیسی است. تا قبل از استعمار کنیا توسط انگلیس، رسمالخط مردم کنیا عربی بوده اما انگلیسیها نه تنها رسمالخط آنها را به لاتین تغییر دادند بلکه زبان انگلیسی را به عنوان زبان حاکمان کشور، زبان رسمی اعلام کردند.
کشاورزی و دامداری در کنیا
کنیا نزدیک خط استواست، بنابراین در آنجا زمستان معنایی ندارد و جای بسیار مناسبی برای کشاورزی و دامداری است. بسیاری از کشورها از جمله اسرائیل از زمینهای کنیا برای کشاورزی فرازمینی استفاده میکنند. در مورد دامداری هم معمولا تعدادی دام را در چند هکتار زمین رها میکنند تا خودشان در آنجا بچرند بدون اینکه لازم باشد به آنها غذایی بدهند! چون تنوع و کیفیت گیاهان آنجا بسیار بالاست و برای تغذیه آنها کافیست. اما متاسفانه ایرانیها در آنجا حضور نداشته و از این ظرفیتها غافل هستند.
جزیره لامو
بافت شهری جزیرهی لامو کاملا سنتی و مربوط به قرن 12 میلادیست پس عجیب نیست که به جای ماشین در کوچهها و معابر آن الاغ ببینید! چون معابر این شهر برای اتومبیل طراحی نشدهاند. فکر کنید یک شهر پر از الاغ!
اما طرف دیگر شهر که متعلق به اروپاییهاست، دارای ویلاهای لوکسی است که مردم فقیر لامو برای آنها کارگری و ویلاداری میکنند.
جالب اینجاست که اجداد تعداد زیادی از مردم جزیرهی لامو ایرانی بودهاند! در واقع سالها پیش، عدهای از شیرازیها به شرق آفریقا رفته و در آنجا ساکن میشوند. آنها در کنیا حکومتی مسالمتآمیز تشکیل داده و آثار فرهنگ ایرانی را هم در آنجا به جا میگذارند: از جشن نوروز گرفته تا لغات فارسی که وارد زبان سواحلی شدند و آثار ساخت و سازهای چوبی و غیره. اما متاسفانه امروز هیچ اثری از ایرانیها در آنجا نیست تا از ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی آن استفاده کنند.
امشب قسمت اول مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» را از شبکه افق دیدم. اگر شما هم فکر میکنید آفریقا کشوری فقیر است که در آن تنها فلاکت و چهرههای سوءتغذیهگرفته میبینید، پیشنهاد میکنم حتما این مستند را ببینید.
هدف اصلی مستند شناسایی ظرفیتهای اقتصادی و فرهنگی آفریقاست و در این میان به ما کمک میکند تا تصویری واقعیتر از آفریقا را مشاهده کنیم.
قسمت اول مستند، درباره کشور کنیا بود و مردمی که معمولا ساعت 8 شب میخوابند و صبح قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار شده و سراغ کسب و کار میروند. شاید شما هم متعجب شوید اما به گفتهی یکی از ایرانیان ساکن آنجا، مردم کنیا، مردم بسیار شادی هستند چون عمیقا اعتقاد دارند که چه شاد باشیم و چه غمگین زندگی میگذرد پس چرا شاد نباشیم؟!
مستندسازان ابتدا برای پیدا کردن ایرانیان به مراسم نماز جمعه میروند. نکته جالب اینکه در آنجا بعد از نماز جمعه به نمازگزاران ناهار هم میدادند.
مطمئنا با تماشای این مستند متوجه کمکاریها و غفلتهای مدیران و تگذاران متکبر و بیسوادمان میشویم. تگذارانی که نهایت آمال و آرزوهایشان کشوری مثل ترکیه است اما در عمل تنها درحال پیادهسازی ظواهر آن در ایران هستند چون بسیار تنبلتر و نادانتر از آن هستند که بخواهند یا بتوانند مثل ترکیه تهای اقتصاد غیرنفتی» را اجرا کنند.
در قسمت اول این مستند درباره سرمایهگذاریهای ترکیه، هند، چین و کشورهای غربی در آفریقا صحبت شد. جالب است بدانید که آمریکای جهانخوار با تهای استثماری خودش آنجا را هم غارت کرده است! استثمار 99 سالهی زمینهای کاشت آناناس در کنیا تنها یک نمونه از ظلمهای این کشور در آفریقاست.
اما پایان مستند، آشنایی با یک تیلیاردر و کلکسیونر ایرانیالاصل به نام اصغرآقا بود که جد او به کنیا رفته و از آن زمان ساکن آنجا بود. این اصغرآقا واقعا انسانی شریف و خاکی بود و اصلا شبیه پولدارهای نوکیسه و تازه به دوران رسیده نبود.
اصغرآقا بعد از پیروزی انقلاب در سال 57 به عشق دیدن امام خمینی راهی ایران میشود و جالب اینجاست که به ملاقاتهای مردمی در جماران راضی نمیشود، او دوست داشته امام را از نزدیک ببیند و بغل کند. این انتظار او 3/5 سال طول میکشد. اصغرآقا در این مدت به جبهه میرود و به عشق زیارت امام خمینی همراه رزمندگان میشود. عاقبت هم امام را از نزدیک میبیند و بعد هم به ایران برمیگردد.
اصغرآقا به عشق ایران تمام لوازم خانهاش را ایرانی خریده بود و فرهنگ زندگی ایرانی در خانهاش نمایان بود.
مطمئنا قسمتهای بعدی این مستند جالبتر خواهد بود.
- مسلمانان باید با چه کسانی دوستی کنند و با چه کسانی دشمن باشند؟
- آیا مسلمانان باید تمام کافران را دشمن خود بدانند؟
- چرا ایران اسلامی با چین کمونیسم، روسیهی پوتین و سوریهی بعثی سکولار دوستی کرده اما با آمریکا دشمن است؟
پاسخ این سوالاتم را وقتی یافتم که داشتم سورهی ممتحنه و تفسیر آن را میخواندم. مبنای فکری و رفتاری مسلمانان باید مطابق قرآن و سنت اهل بیت باشد. مبنای دوستی و دشمنی مسلمانان با غیرمسلمانان هم در آیات 8 و 9 سوره ممتحنه آمده است:
1. مسلمانان موظفاند در برابر هر گروهی که موضع خصمانه دارند، سرسختانه بایستند و هرگونه پیوند دوستی با آنها را قطع کنند.
2. اگر غیرمسلمانان و کافران نسبت به اسلام و مسلمانان بیطرف بوده یا تمایل داشته باشند، مسلمانان میتوانند با آنها رابطه برقرار کنند. البته باز هم نه در آن حد که با برادر مسلمان دارند و نه در آن حد که موجب نفوذ آنها در میان مسلمانان گردد.*
* تفسیر نمونه
حزباللهی بودن هم چیز غریبیست.
- برای اسلام و حفظ تمامیت ارضی ایران راهپیمایی میروی، میگویند ساندیسی هستی و به خاطر ساندیس آمدهای؛
- برای اصلاح و پیشرفت کشور، پس از تحقیق و پرسوجو، برای انتخاب نمایندگان اصلح پای صندوق رای میروی، میگویند جیرهخور نظام و مسبب وضع موجودی؛
- ارزشهای انسانی مبتنی بر دین را بیان میکنی، میگویند عر میزنی و عرزشی هستی؛
- هنگام سیل و زله و کرونا پیشقدم میشوی، میگویند برای سهمخواهی و پول حمالی میکنی؛
- برای معرفی منجی موعود، در شبکههای اجتماعی فعالیت و شبکهسازی میکنی، میگویند ربات هستید.
این ملامتها و سرزنشها و فحش شنیدنها تنها به این خاطر است که در امت حزبالله امید نمیمیرد و آنها آرمانگرایانه در انتظار امام زمانمان برخاسته و ایستادهاند.
یاد حرف شهید مرتضی آوینی افتادم که میگفت: حزباللهی بودن را با همهی تراژدیهایش دوست دارم»
. خداوند به زودی گروهی را میآورد که آنان را دوست دارد، و آنان هم خدا را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتناند، و در برابر کافران سرسخت و قدرتمندند، همواره در راه خدا جهاد میکنند، و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیترسند. این فضل خداست که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خداوند بسیار عطاکننده و داناست-سوره مائده، آیه۵۴
و ما اراده کردهایم تا بر مستضعفان روى زمین منت دهیم و آنان را پیشوایان و وارثان گردانیم-سوره قصص، آیه۵
میلاد حضرت ولیعصر (عج) و روز جهانی مستضعفین مبارک
برآمد باد صبح و بوی نوروز / به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال / همایون بادت این روز و همه روز
سعدی»
در فرهنگ غنی ایرانی هیچ کاری بدون فلسفه نیست. چیدن سفره هفتسین و هر کدام از موارد آن نیز مفهومی دارند که در اینجا بطور خلاصه به آنها اشاره میکنم:
1. سیر: نمادی از تندرستی و سلامت است. اغلب پیشینیان از خواص دارویی سیر به منظور درمان برخی از بیماریها استفاده میکردند، از این رو میتوان از آن برای داشتن سالی بدون بیماری بر روی سفره هفت سین استفاده نمود.
2. سماق: نماد و چاشنی شادی و صبر و استقامت سماق می باشد. حضور آن بر روی سفره هفت سین به این منظور بوده است که سال را با نهایت شادی و استقامت در برابر سختی ها دنبال نماییم.
3. سرکه: نماد جاودانگی است. در گذشته از سرکه برای باطل کردن سحر و جادو استفاده میشده است. قرار گرفتن این نماد بر روی سفره هفت سین سبب خواهد شد تا ناملایمات سال نو از بین برود.
4. سنجد: با دو نماد در میان افراد شناخته می شود: اغلب مردم سنجد را نماد عشق و دلباختگی» می دانند و آن را به منظور افزایش علاقه در بین اعضای خانواده، بر روی سفره هفت سین قرار می دهند. اما برخی دیگر از افراد معتقدند که سنجد نماد گرایش به عقلانیت» است. از این رو قرار دادن آن بر روی سفره می تواند سبب شود تا تمام تصمیمات فرد در سال جدید بر اساس عقلانیت صورت پذیرد
5. سمنو: سمبل خیر و برکت است. قرار گرفتن آن بر روی سفره هفت سین، به این دلیل است که سبب افزونی نعمت و برکت در زندگی شود.
6. سیب: نماد سلامتی و تندرستی می باشد. وجود آن در میان هفت سین به منظور تندرستی اعضای خانواده در سال جدید است تا آنها را از گزند آسیب و بیماری حفظ نماید. رسم است که سیب را یکی از بزرگترهای خانواده سر سفره بگذارند؛ به این دلیل که همیشه بزرگترهای یک خانواده نگران سلامتی اعضای خانواده شان هستند
7. سبزه: نماد حیات و شادابی است. از این نماد به منظور داشتن سالی شاد و با طراوت استفاده میشود.
علاوه بر هفتسین موارد دیگری هم در سفره قرار میگیرد که آنها هم مفهومی دارند:
- قرآن: قرار دادن قرآن نشاندهنده وجود نام و یاد خدا در آغاز سال و در تمام اوقات است.
- آینه: نماد شفافیت و پاکی است. قرار دادن آینه بر روی سفره هفت سین به این معنا می باشد که باید سال پیش روی را بدون دروغ به پایان رساند. اغلب آینه را در بالای سفره قرار میدهند
- شمع: نماد روشنایی و فروغ است.
- تخم مرغ: نماد زایش و تولد است.
- ماهی: نماد تازگی و تکاپو است.
- سکه: سین مدرن سفره هفت سین است و بعدها به سفره اضافه شده تا نمادی برای افزایش دارایی باشد.
از دستفروشی تا رستورانداری در اوگاندا
قسمت ششم مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» با مصاحبهای از یک رستوراندار ایرانی آغاز میشود که به مدت 30 سال ساکن آفریقاست. او ابتدا به کنیا مهاجرت کرده و بمدت 10 سال در یک شرکت کارمند بوده است. سپس، او درحالیکه به دلایلی سرمایهاش را از دست داده و پسانداز کمی داشته، به همراه خانواده به اوگاندا مهاجرت میکند.
در اوگاندا در یک آپارتمان کوچک در پایین شهر ساکن شده و کسب و کار خودشان را از دستفروشی و فروش صنایع دستی ایرانی به همسایهها آغاز میکنند. آنها بعد از 4 سال صاحبخانه میشوند و اکنون صاحب رستوران بوده، تجارت صنایع دستی انجام میدهند، مالک زمین 8000 متری در کنار دریاچه ویکتوریا بوده و وضع مالی مناسبی دارند.
توصیهی آنان به جوانان ایرانی اینست که برای کسب موفقیت باید امیدوارانه تلاش کنند.
دریاچهی ویکتوریا و خباثت انگلیسی
دریاچهی ویکتوریا در میان سه کشور کنیا، اوگاندا و تانزانیا قرار دارد. آقای دکتر رضویپور، دامپزشک و تاجر ساکن اوگاندا میگوید دریاچهی ویکتوریا بیش از 6000 گونهی آبزی داشته است. انگلیسیها پس از استعمار آنجا، گونهای بیگانه در دریاچه تزریق میکنند که باعث نابودی این 6000 گونه اصیل میشود بهطوریکه اکنون تنها 2-3 گونه بومی باقی مانده است!
شهر جینجا
مقصد بعدی زیباترین شهر اوگاندا یعنی جینجا» است که شهر مهم و فرهنگی میباشد. سرچشمه رود نیل، بزرگترین رود دنیا، در این شهر قرار دارد. متاسفانه پس از استقلال این شهر، انگلیسیها، قبل از خروج از این شهر زیبا، بسیاری از زیباییهای آن را نابود کردند.
محبوبیت استعمارگر ظالم دیروز
در جینجا، گروه مستندساز از دانشگاه جامعهالمصطفی بازدید میکنند. در یکی از کلاسها از دانشجویان درباره موضوعات مختلف نظرسنجی میشود. یکی از این موضوعات، علاقهی آنها به کشورهای مختلف است. جالب است که انگلیس یکی از کشورهای موردعلاقهی جوانان تحصیلکردهی اوگانداست. یکی از دانشجویان میگوید انگلیس برای ما شغل ایجاد کرده و به نفع ما کار میکند. یکی از اساتید دانشگاه میگوید وقتی هنوز زبان رسمی مردم این کشور انگلیسی است نمیتوان توقع داشت که از انگلیس متنفر باشند.
روابط ایران و اوگاندا
آقای بکایی، استاد دانشگاه جامعهالمصطفی، میگوید بیش از 30 سال است که روابط ایران و اوگاندا بسیار خوب است و رییسجمهور و مردم اوگاندا علاقهی زیادی به ایران دارند، بنابراین زمینههای مشترک کاری زیادی بین دو کشور میتوان متصور شد اما ارادهی کمی از طرف ایران وجود دارد.
آقای بکایی میگوید در حوزههای مختلف از جمله آموزش، انتقال آب، نشر و پزشکی پتانسیل زیادی برای کار کردن در اوگاندا وجود دارد.
گوشت ارگانیک
یکی از فعالان اقتصادی در زمینهی دام میگوید دامی که در اوگاندا پرورش مییابد در فضای باز و هوای مطبوع بوده و از تغذیهای سالم برخوردار است. بنابراین اوگاندا آمادهی صادرات گوشت ارکانیک» با قیمت مناسب، به کشورهای مختلف است اما متاسفانه عمدهی گوشت وارداتی ایران از برزیل، آرژانتین و قزاقستان است.
پس از کنیا، اوگاندا دومین کشوری است که در مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» به آن سفر میکنیم تا ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی آن را بشناسیم.
اوگاندا کشوری سرسبز با 44 میلیون جمعیت، هوای بسیار مطبوع و تنوع بسیار بالای گیاهی و حیوانی است که پایهی اقتصادی آن بر کشاورزی بنا نهاده شده است چون در کشورهای نزدیک استوا زمستان معنایی ندارد و میتوان در چهار فصل سال محصول، کاشت و برداشت کرد. در اوگاندا نیز مانند کنیا نزدیک 80٪ از مردم مسیحی هستند.
ماجرای جالب ازدواج پسر رایزن فرهنگی ایران
رایزن فرهنگی ایران در اوگاندا میگوید سالها در آفریقا زندگی کرده است. پسر کوچک او در غنا متولد شده و پسر بزرگش نیز با یک دختر مسیحی آفریقایی ازدواج کرده و اکنون صاحب دو پسر دوقلوی شکلاتی (!) است. او میگوید رییسجمهور از ازدواج پسرش با یک آفریقایی استقبال کرده و گفته این ازدواج پیوندی میان ایران و آفریقاست که نشان میدهد ایرانیان نژادپرست نیستند و اکنون به طور عملی آن را اثبات کردهاند.
برنامهریزی جدی چین در آفریقا
با مشاهدهی قیمتها در بازار شهر کامپالای اوگاندا میتوان به این نتیجه رسید که صادرات کالاهای ایرانی به اوگاندا بسیار بهصرفه و با سود خوبی خواهد بود. مستندسازان درحالی که کالاها را در فروشگاه بررسی میکردند متوجه حضور چینیهای زیادی در آنجا میشوند که برای خرید آمدهاند. حضور زیاد چینیها نشاندهندهی اینست که چین برخلاف ایران، برنامهای مدون و جدی برای تجارت در چین دارد. گفته میشود حتی چین تصمیم دارد بخشی از جمعیت زیاد خود را در آفریقا ساکن کرده و فعالیتشان را در آنجا ادامه دهند.
بیمارستان ایران-اوگاندا
بیمارستان ایران-اوگاندا، سه سال پیش توسط عدهای از ایرانیان در شهر کامپالا ساخته شده است و اکنون بازده اقتصادی خوبی دارد. یکی از پزشکان آنجا میگوید دستگاه رادیولوژی بیمارستان که تمام ایرانی است در رقابت با نمونهی مشابه آلمانی خود با برند زیمنس و مشابه ژاپنی برند توشیبا موفقتر عمل کرده است.
وی از بازار دارو در اوگاندا هم میگوید که 75٪ آن در دست هندیهاست درحالیکه مردم اعتقادی به داروهای آنها ندارند. این درحالیست که مردم از داروخانه ایرانی بیمارستان ایران-اوگاندا رضایت دارند.
اقتصاد نفتمحور بلای جان اقتصاد ایران
همانطور که در قسمت دوم مستند گفتیم ایرانیان 800 سال پیش به آفریقا سفر کرده و در آن به تجارت مشغول شده و حتی حکومتی مسالمتآمیز هم تشکیل دادند و آثار فرهنگی خود را نیز در آنجا به جای گذاشتهاند اما متاسفانه از صد سال پیش که نفت در ایران کشف شد، اقتصاد ایران به نفت گره خورد و از آن زمان تاکنون به اقتصاد غیرنفتی» اهمیت چندانی داده نمیشود.
استفاده از ظرفیتهای فرهنگی آفریقا
یک دامپزشک ایرانی که در اوگاندا تجارت هم میکند میگوید آفریقاییها ایرانیان را دوست دارند و از اروپاییها، هندیها و چینیها چندان خوششان نمیآید چون معتقدند هر کدام از آنها در برههای از زمان از کشورشان بهرهکشی کردهاند.
این دامپزشک ایرانی میگوید وقتی فیلم ایرانی کفشهایم کو» در اوگاندا اکران شد، آفریقاییها بسیار استقبال کردند چون تا آن زمان آنها تنها فیلمهای هالیوودی و بالیوودی دیده بودند که تلاش دارند با بزرگنمایی و اغراق و تحریف و رقص و آواز و. فیلمی را به فروش برسانند اما در فیلم کفشهایم کو» سینمای جدیدی برای اوگانداییها مطرح شده بود که معنا و مفهوم داشت. این سینمای جدید مسائل انسانی مانند احترام به پدر را مطرح میکرد که در فرهنگشان جایگاه خاصی دارد.
دامپزشک ایرانی میگوید در آفریقا شبکهی ایرانی PressTV هم طرفداران زیادی دارد اما ایرانیان نتوانستهاند از ظرفیت این شبکه به درستی استفاده کنند. میتوان در این شبکه کالاهای ایرانی را تبلیغ و از این ظرفیت برای تجار ایرانی استفاده کرد.
توصیههای سفیر ایران در اوگاندا به بازرگانان جوان
سفیر ایران در اوگاندا میگوید تنها 0.1٪ از صادرات کشور اوگاندا مربوط به ایران است! او میگوید تجار بیشتر علاقمند به بازارهای سنتی اروپا و کشورهای همسایهی ایران هستند. نظر او اینست که تجار جوان میتوانند این تفکر را تغییر دهند و توصیهی او به این تاجران جوان اینست که گروههایی تشکیل داده، با تولیدکنندههای ایرانی ارتباط گرفته و با تشکیل اتحادیههای صنفی کار را آغاز کرده و به پیش ببرند. اما متاسفانه سفیر از نقش تسهیلات دولتی» که برای پیشبرد کار بسیار ضروری است، چیزی نمیگوید، این درحالیست که سایر کشورها از جمله ترکیه تسهیلات بسیار خوبی به بازرگانان خود میدهد.
مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» که این شبها از شبکه افق پخش میشود، مستند جذابی است که در پی نشان دادن ظرفیتهای اقتصادی و فرهنگی آفریقاست. در اینجا نکات جالبی از قسمت چهارم این مستند را مینویسم.
یتیمخانه فیلها
در کنیا برای قاچاق عاج فیل، فیلها را بطور غیرقانونی شکار کرده و بچههای آنها را یتیم میکنند. انگلیسیها بچه فیلهای یتیم را جمعآوری کرده و در محلی از آنها مراقبت میکنند. این یتیمخانه فیلها یک مکان جذاب هم برای گردشگران است.
البته به طور کاملا اتفاقی، انگلیس بزرگترین صادرکنندهی عاج فیل است! و ما اگر فکر کنیم پشت شبکهی قاچاق عاج فیل انگلیسها هستند و این یتیمخانه (که با فروش بلیط به گردشگران هزینههایش تامین میشود) بخشی از شبکهی فریبکار روباه پیر است، حتما توهم توطئه داریم!
غفلت و کمکاری ایرانیان در آفریقا
یکی از تاجران ایرانی ساکن کنیا میگوید در کنیا منطقههای آزادی وجود دارد که میتوان در آنجا شرکتهای تجاری تاسیس کرد و به سراسر کنیا و کشورهای دیگر آفریقا و حتی اروپا صادر کرد. جالب است که با همین کار ساده میتوان تحریمها را دور زد چون شما به عنوان یک شرکت کنیایی شناخته میشوید نه ایرانی!
اکنون چین به شدت از نظر اقتصادی در آفریقا فعال است و تقریبا تمام آفریقا را گرفته است. حال باید از مسئولین پرسید که آفریقا به چین نزدیکتر است یا ایران؟
درحالیکه اکنون آفریقا برای چین، هند و ترکیه سرزمین فرصتها» است هنوز برای ایران سرزمینی ناشناخته» است!
مختارنامه، کالای فرهنگی ایران
مستندسازان با خانم نازنین کریم که از خیرین و مبلغان شیعه در کنیا هستند، نیز ملاقات میکنند. جالب است که همسر ایشان، به خاطر علاقه به سریال مختارنامه فارسی یاد گرفته است و عاشق شخصیت مختار است. آقای کریم سریال یوسف پیامبر را هم تماشا کرده و ساخت سریالهای مشابه را هم پیگیری میکند. این نشان میدهد که یک کالای فرهنگی مناسب چقدر میتواند در معرفی کشورمان در دنیا موثر باشد.
آقای کریم میگوید برای تجارت در کنیا باید تجار دفتر کار داشته باشند اما همانطور که قبلا هم گفتیم شرکتهای بزرگ دولتی و خصولتی که اصلا تمایلی برای کار در آفریقا ندارند، شرکتهای کوچک هم توانایی این کار را ندارند و دولت هم که تسهیلات مناسبی برای تجار درنظر نمیگیرد.
حلبیآباد کنیا
در مستند چندین بار حلبیآباد نایروبی کنیا به تصویر کشیده میشود. این حلبیآباد جمعیتی 1.5 میلیونی دارد و دومین حلبیآباد بزرگ جهان است. مدرسهی شیعهای که در قسمت سوم مستند دیدیم در این حلبیآباد قرار داشت.
تلویزیون اینترنتی مهدی تیوی
مستندسازان سری هم به دفتر تلویزیون اینترنتی مهدی تیوی کنیا میزنند. دفتر کار آنها 70-80 متر بیشتر نیست اما توانستهاند 300 هزار مخاطب جذب کنند و جالب اینجاست مسلمانانی که مخاطب آنها هستند میگویند با تماشای تلویزیون آنها به مذهب شیعه علاقمند شدهاند. این شبکه سریالهای ایرانی را هم پخش میکند.
باز هم از روحیات مردم کنیا
یک معمار ایرانی ساکن کنیا که با کارگران کنیایی کار میکند، از خصوصیات اخلاقی خوب آنها میگوید. او میگوید مردم کنیا مردمی مهربان و بیآزار هستند که در مشکلات از هیچ کمکی به یکدیگر فروگذار نمیکنند. معمار ایرانی میگوید کارگران کنیایی دوست دارند بیشتر با ایرانیها کار کنند چون ایرانیها منصفتر بوده و حقوق بیشتری پرداخت میکنند و از طرفی خوشاخلاقتر هستند درحالیکه کارفرمایان هندی این طور نیستند.
بیکفایتی فرماندهان جنگ اقتصادی ایران
جالب است بدانید در زمان ساخت این مستند یعنی بهار سال 98، ایران در کنیا رایزن بازرگانی نداشته است. گویا دولت به مشکلات مالی برخورده و اولین کاری که کرده قطع حقوق رایزنهای بازرگانی در کشورهای مختلف بوده است، یعنی کسانی که در خط مقدم جنگ اقتصادی قرار دارند!
مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» که این شبها از شبکه افق پخش میشود، مستند جذابی است که در پی نشان دادن ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی آفریقاست.
شیعیان کنیا
در کنیا 80 درصد مردم مسیحی و تنها 11 درصد مسلمان هستند. علت تعداد زیاد مسیحیان این است که وقتی کنیا مستعمرهی انگلیس بوده، آنها برای استعمار همهجانبهی آن دین خود را در کنیا تبلیغ کردهاند.
قسمت سوم مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» در یک مدرسه شیعه در منطقهای محروم در شهر نایروبی کنیا شروع میشود. کودکان شیعه کنیایی با وجود تمام محرومیتها مبانی شیعه را میآموزند، برای امام حسین (ع) سینهزنی میکنند، در سرهایشان امیدوارانه آرزوی معلم، فوتبالیست و بازیگر شدن را میپرورانند و روی کولههایشان نوشتهی Knowledge is Power» (دانش قدرت است) را حمل میکنند.
مردم کنیا
در کنیا هم مثل بسیاری از کشورها فاصلهی طبقاتی را از حلبیآبادهایی که در کنار برجهای شیک بنا شدهاند میتوان دید. البته در کنیا برخلاف ایران، قشر متوسط بسیار کم است و مردم یا بسیار ثروتمند و یا بسیار فقیر هستند.
همسر یکی از تاجران ایرانی ساکن کنیا میگوید مردم کنیا مردمی ساده، شاد و محترم هستند و علت اینکه تجارت و ست در کنیا را به کشورهای اروپایی ترجیح داده است این بوده که در آنجا رفتار مردم بسیار احترامآمیز است.
یکی از تجار ایرانی ساکن نایروبی میگوید کمتر از یک درصد صادرات به کنیا متعلق به ایران است و علت آن هم دیدگاه منفی و اشتباه دولت و مردم است. او میگوید تقصیر و کوتاهی دولت به کنار، آیا مردم ایران با یک آفریقایی و یک اروپایی موبور و چشمآبی برخورد یکسانی دارند؟
گردشگری حیات وحش
یکی از پایههای اقتصادی کنیا گردشگری حیات وحش» آن است. بازدید از منطقههای حفاظتشدهای که حیواناتی مثل زرافه، فیل، شیر، گورخر و. در قفسها نیستند و زندگی طبیعی خود را دارند یکی از هیجانات گردشگری در کنیاست.
دیدگاه ایرانیها و آفریقاییها نسبت به هم
سفیر ایران در کنیا میگوید ایرانیها و آفریقاییها یکدیگر را از دید رسانههای غربی میبینند بنابراین هیچ کدام تصویر درستی از یکدیگر ندارند. میگوید یک آفریقایی قبل از سفر به ایران فکر میکرد ایران از چند ده هزار روستا تشکیل شده است! اما پس از سفر به ایران میگفت: چرا میگویید کشور شما توسعهنیافته است؟! کشور شما یک کشور کاملا صنعتی است! ما هر چه در اروپا دیدهایم در کشور شما هم دیدیم!
تجارت در کنیا
سفیر ایران از قیمت یک دلاری گوشت دام میگوید که به کشورهای عربی صادر میشود اما ایرانیها از آن غافلاند!
مقایسهی دولت ترکیه با دولت ایران هم در ایجاد تسهیلات برای تجار جالب است. دولت ترکیه برای تجار بلیط مجانی میگیرد و دو سوم هزینهی نمایشگاه آنها را در کنیا پرداخت میکند. در ایران عمدهی اقتصاد با شرکتهای بزرگ دولتی و یا خصولتی (خصوصی-دولتی) میچرخد اما این شرکتها تمایلی به کار کردن در آفریقا ندارند. آنها به دلیل دید منفی (و یا هر دلیل ناگفتهی دیگری)، حاضرند با سود کمتر در بازارهای اشباعشدهی اروپا کار کنند اما در آفریقا کار نکنند!
شرکتهای کوچک ایرانی هم که میخواهند به آفریقا بیایند نیاز دارند تا کالاهای خود را از طریق برگزاری نمایشگاه تبلیغ کنند اما به دلیل عدم تسهیلات دولتی»، قادر به انجام این کار نیستند.
بسیاری از کالاها و صنایع موردنیاز کنیا از جمله مصالح ساختمانی در ایران موجود است. تقریبا تمام مصالح ساختمانی در کنیا وارداتی است و جالب است که بازار بسیاری از این صنایع در ایران اشباع است، انبارهای تولیدکنندگان پر از محصولاتی است که بازار داخلی ندارد و باید صادر شوند اما تولیدکنندگان توان این کار را ندارند و برخی حتی ورشکسته شدهاند! تولیدکنندگان بینوایی که میتوانستند تنها با کمی تسهیلات دولتی به سود کلانی دست یابند.
امشب هم قسمت دوم مستند آفریقا، سرزمین فرصتها از شبکه افق پخش شد. مستند جذابی که در پی نشان دادن ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی آفریقاست.
استعمار انگلیس در کنیا
قبل از انقلاب کنیا، این کشور مستعمرهی انگلستان بود و انگلستان هم هر چه توانسته به مردم آنجا ظلم کرده است. اما آیا اکنون مردم کنیا از انگلیس متنفرند؟ خیر! چون انگلیسیها بعد از انقلاب کنیا همراه با نویسندگان کتب درسی آموزشی توطئه کرده و اجازه ندادهاند ظلمهایشان در حافظهی مردم آینده ثبت شود.
عبدالله که راهنمای گروه مستندسازان است میگوید اکنون هم کنیا، کشوری مستقل نیست و انگلیس با استعمار نو و فرانو کنترل کنیا را برعهده دارد. جالب است که انگلیسیها حتی در زمان استعمار کنیا، عدهای از مردم نخبهی آنجا را برای تحصیل به انگلستان فرستادند تا پس از بازگشت وارد حکومت شده و کنیا را با همان تفکر استعماری انگلستان اداره کنند.
بندر مومباسا
استعمارگر قدیمیتر کنیا کشور پرتغال بوده است که آثارش در قلعه پرتغالیهای شهر مومباسا باقیست. بندر مومباسا پس از شهر نایروبی، دومین شهر بزرگ کنیا و محل ورود و خروج کالاهاست و از این نظر بسیار حائز اهمیت است.
زبان ملی مردم کنیا سواحلی و زبان رسمی انگلیسی است. تا قبل از استعمار کنیا توسط انگلیس، رسمالخط مردم کنیا عربی بوده اما انگلیسیها نه تنها رسمالخط آنها را به لاتین تغییر دادند بلکه زبان انگلیسی را به عنوان زبان حاکمان کشور، زبان رسمی اعلام کردند.
کشاورزی و دامداری در کنیا
کنیا نزدیک خط استواست، بنابراین در آنجا زمستان معنایی ندارد و جای بسیار مناسبی برای کشاورزی و دامداری است. بسیاری از کشورها از جمله اسرائیل از زمینهای کنیا برای کشاورزی فرازمینی استفاده میکنند. در مورد دامداری هم معمولا تعدادی دام را در چند هکتار زمین رها میکنند تا خودشان در آنجا بچرند بدون اینکه لازم باشد به آنها غذایی بدهند! چون تنوع و کیفیت گیاهان آنجا بسیار بالاست و برای تغذیه آنها کافیست. اما متاسفانه ایرانیها در آنجا حضور نداشته و از این ظرفیتها غافل هستند.
جزیره لامو
بافت شهری جزیرهی لامو کاملا سنتی و مربوط به قرن 12 میلادیست پس عجیب نیست که به جای ماشین در کوچهها و معابر آن الاغ ببینید! چون معابر این شهر برای اتومبیل طراحی نشدهاند. فکر کنید یک شهر پر از الاغ!
اما طرف دیگر شهر که متعلق به اروپاییهاست، دارای ویلاهای لوکسی است که مردم فقیر لامو برای آنها کارگری و ویلاداری میکنند.
جالب اینجاست که اجداد تعداد زیادی از مردم جزیرهی لامو ایرانی بودهاند! در واقع سالها پیش، عدهای از شیرازیها به شرق آفریقا رفته و در آنجا ساکن میشوند. آنها در کنیا حکومتی مسالمتآمیز تشکیل داده و آثار فرهنگ ایرانی را هم در آنجا به جا میگذارند: از جشن نوروز گرفته تا لغات فارسی که وارد زبان سواحلی شدند و آثار ساخت و سازهای چوبی و غیره. اما متاسفانه امروز هیچ اثری از ایرانیها در آنجا نیست تا از ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی آن استفاده کنند.
امشب قسمت اول مستند آفریقا، سرزمین فرصتها» را از شبکه افق دیدم. اگر شما هم فکر میکنید آفریقا کشوری فقیر است که در آن تنها فلاکت و چهرههای سوءتغذیهگرفته میبینید، پیشنهاد میکنم حتما این مستند را ببینید.
هدف اصلی مستند شناسایی ظرفیتهای اقتصادی و فرهنگی آفریقاست و در این میان به ما کمک میکند تا تصویری واقعیتر از آفریقا را مشاهده کنیم.
قسمت اول مستند، درباره کشور کنیا بود و مردمی که معمولا ساعت 8 شب میخوابند و صبح قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار شده و سراغ کسب و کار میروند. شاید شما هم متعجب شوید اما به گفتهی یکی از ایرانیان ساکن آنجا، مردم کنیا، مردم بسیار شادی هستند چون عمیقا اعتقاد دارند که چه شاد باشیم و چه غمگین زندگی میگذرد پس چرا شاد نباشیم؟!
مستندسازان ابتدا برای پیدا کردن ایرانیان به مراسم نماز جمعه میروند. نکته جالب اینکه در آنجا بعد از نماز جمعه به نمازگزاران ناهار هم میدادند.
مطمئنا با تماشای این مستند متوجه کمکاریها و غفلتهای مدیران و تگذاران متکبر و بیسوادمان میشویم. تگذارانی که نهایت آمال و آرزوهایشان کشوری مثل ترکیه است اما در عمل تنها درحال پیادهسازی ظواهر آن در ایران هستند چون بسیار تنبلتر و نادانتر از آن هستند که بخواهند یا بتوانند مثل ترکیه تهای اقتصاد غیرنفتی» را اجرا کنند.
در قسمت اول این مستند درباره سرمایهگذاریهای ترکیه، هند، چین و کشورهای غربی در آفریقا صحبت شد. جالب است بدانید که آمریکای جهانخوار با تهای استثماری خودش آنجا را هم غارت کرده است! استثمار 99 سالهی زمینهای کاشت آناناس در کنیا تنها یک نمونه از ظلمهای این کشور در آفریقاست.
اما پایان مستند، آشنایی با یک تیلیاردر و کلکسیونر ایرانیالاصل به نام اصغرآقا بود که جد او به کنیا رفته و از آن زمان ساکن آنجا بود. این اصغرآقا واقعا انسانی شریف و خاکی بود و اصلا شبیه پولدارهای نوکیسه و تازه به دوران رسیده نبود.
اصغرآقا بعد از پیروزی انقلاب در سال 57 به عشق دیدن امام خمینی راهی ایران میشود و جالب اینجاست که به ملاقاتهای مردمی در جماران راضی نمیشود، او دوست داشته امام را از نزدیک ببیند و بغل کند. این انتظار او 3/5 سال طول میکشد. اصغرآقا در این مدت به جبهه میرود و به عشق زیارت امام خمینی همراه رزمندگان میشود. عاقبت هم امام را از نزدیک میبیند و بعد هم به ایران برمیگردد.
اصغرآقا به عشق ایران تمام لوازم خانهاش را ایرانی خریده بود و فرهنگ زندگی ایرانی در خانهاش نمایان بود.
مطمئنا قسمتهای بعدی این مستند جالبتر خواهد بود.
درباره این سایت